buy

buy

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «در مورد و» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تحقیق در مورد شناخت و بررسی انواع شیشه های اپتیکی 33 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 32 صفحه


قسمتی از متن .doc :

شناخت و بررسی انواع شیشه های اپتیکی

استاد راهنما : سرکار خانم سماواتی

گردآورندگان : پریسا کرمی – فائزه آقازاده

فهرست مطالب

مقدمه

ترکیبات شیشه

روش ساخت شیشه

خواص شیشه ها

دسته بندی شیشه ها بر اساس مصارف اقتصادی

نقش کانیها در تهیه ی شیشه

دسته بندی شیشه ها بر اساس ترکیبات شیمیایی

شیشه های ویژه

شیشه ها ی اپتیکی

روش ساخت شیشه های اپتیکی

تاثیر تنش در در خواص شیشه های اپتیکی

انواع عدسی های دیدگانی – عدسی عینک

عدسی هایی با ضریب شکست زیاد

عدسیهای فتوکرومیک

انواع عدسی های فتوکرومیک

انواع فتوبراون ها

مقدمه

میدانیم که در طبیعت ماده به سه صورت گاز،مایع و جامد وجود دارد که این سه حالت قابل تبدیل به یکدیگر هستند.

تعاریفی که برای این حالت های ماده به کار برده شده به این صورت میباشد:

گاز:

حالتی ازماده است که در ان نیروی جاذبه بین ملکول ها ضعیف بوده و تحرک شدید ملکول ها یا اتم ها وجود هر گونه نظم هندسی را در بین ذرات غیر ممکن میسازد،بنابراین گاز نه حجم ثابت ونه شکل ثابتی دارد.

مایع:

مایعات از نظر بی نظمی و سیالیت مثل گازرفتار میکنند و از نظر تراکم مولکولی مثل جامداتند.

جامد:

در جامدات نیروی جاذبه بین مولکول ها محکم بوده و تحرک مولکول ها نسبت به یکدیگرکم و مولکول ها و اتم ها نظم هندسی مشخسی دارند.

اما شیشه...

شیشه از نظر شفافیت ظاهری مثل آب دارد ولی عملا سیالیت آاب را نداردو شکل ظاهری آن سخت وصلب است، به دلیل بی نظمی در ساختمان مولکولی اش حتی در حالت سخت و صلب خود ماهیت مایع رادارد ،

به عبارتی مذاب شیشه در طی سرد شدن بر خلاف مایعات معمولی ،بدون تشکیل یک ساختمان منظم مولکولی سخت و جامد میشود .

در مایعات معمولی مانند اب وقتی که سرد میشود و به محض رسیدن به دمای انجماد شروع به یخ زدن میکند یا به عبارتی با تشکیل واحد های بلوری منظم جامد میشود ، ولی برای شیشه این طور نیست.

مذاب شیشه در مرحله ی سرد شدن بدون ایجاد تبلور و نظم مولکولی درونی پس از گذشتن از دمایی که به ان دمای شیشه ای شدن (TG )میگویند سخت و صلب میشود.

منحنی زیر نشاندهنده ی این تعاریف است.

تعریف دیگری برای شیشه این است که شیشه ماده ایست بی شکل که در درجه حرارت های معمولی مثل یک جامد سخت عمل میکند ولی در درجه حرارت های بالا به تدریج نرم و ذوب شده و به مایعی روان تبدیل میشود.

ترکیبات شیشه :

عنصر اصلی تشکیل دهنده اکثر شیشه ها سیلیسیم است . اکسید سیلیسیم یکی ازفراوانترین کانیهای موجود در پوسته زمین است که به ان سیلیس گفته میشود(SIO2 )و به اشکال مختلف در طبیعت وجود دارد .

سیلیس به تنهایی شیشه ساز است و شیشه خالص سیلیسی دارای موغوبیت بسیار خوبیست ولی به دلیل نقطه ذوب بالای سیلیس و اقتصادی نبودن تولید معمولا عناصر دیگری به عنوان تعدیل کننده یا روان ساز به ان اضافه میشود .

البته اکثر عناصر جدول تناوبی به طریقی به صورت کم یا زیاد در ترکیب انواع شیشه ها وارد میشوند.

از رایج ترین ترکیبات شیشه ، شیشه هاییست که از ترکیب سیلیس ،اکسید سدیم یا پتاسیم و اکسید اهک تشکیل شده که شیشه های سیلیکاتی سودا-لایم گفته میشوند، اکثر شیشه های در و پنجره و ظروف از این نوع هستند.

اشکال زیر چگونگی تفاوت ساختمان کریستال کوارتز و شیشه کوارتز و شیشه سیلیکاتی را نشان میدهد. همان طور که در شکل مشخص است کریستال کوارتز یک شبکه منظم از چهار وجهی های SIO4 را

تشکیل داده.

در شیشه کواتز زاویه بین اتم ها یا پیوند اتم ها ثابت نیست و شبکه چند وجهی منظم را ندارد و در واقع یک شیشه نا منظم تشکیل شده است.

وقتی تعدیل کننده هایی مثل سدیم و کلسیم وارد شبکه شیشه میشوند شبکه به راحتی شکسته شده و این یونهای قلیایی در حفره های شبکه جای میگیرند.

غیر از شیشه های سیلیکاتی سودا-لایم شیشه های زیادی که کاربرد زیادی دارند عبارتند از:

شیشه های سربی که دارای ترکیبات سرب هستند و در ساخت عدسی ها و فیلتر ها به کار میروند.

شیشه های بور و سیلیکات که دارای ترکیبات بور هستند و در تولید اکثر لوازم ازمایشگاهی ، برخی از شیشه های ظروف و در شیشه های اپتیکی به کار نیروند.

شیشه های باریمی که دارای ترکیبات باریم هستند و در ساخت عدسی ها و فیلتر ها به کار میروند.

شیشه هایی با ترکیبات عناصر کمیاب مثل ( لانتانید ها – تانتالید ها و تیتانیوم ...) که برای تولید شیشه های اپتیکی به کار میروند .

امروزه مواد الی معینی میتوانند با روش های مشخص به صورت سخت و با ساختمان بی مظم تولید شوند و در واقع شسشه الی تولید شود .

گرچه در زبان محاوره ای به این ترکیبات شیشه گفته نمیشود ، اما انواع هارد رزین ها و رزین های ترمو پلاستیک از این نوع شیشه الی هستند که کاربرد فراوانی هم پیدا کرده اند.

روش ساخت شیشه









سایر محصولات :
تحقیق در مورد شیمی فیزیک

لینک دانلود و...

تحقیق در مورد شناخت و بررسی انواع شیشه های اپتیکی 33 ص

لینک دانلود و...

تحقیق در مورد شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟ 24ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحاتدسته بندی...

تحقیق در مورد شطرنج

...

تحقیق در مورد شرکتها ‏، بنگاههای اقتصادی ، بازرگانان و آرمان توسعه هزاره 77 ص

...

تحقیق در مورد شریعتی از تولد تا شهادت 48 ص

...

تحقیق در مورد شرکت سهامی

...

تحقیق در مورد شرکت اشی مشی 40 ص

...

تحقیق در مورد شرکت سهامی 32 ص

...

تحقیق در مورد گیاه پزشکی ژن

...

تحقیق در مورد گیاه پزشکی ژن 12 ص

...

تحقیق در مورد گلایه شیطان 14 ص

...

تحقیق در مورد گل ها و گیاهان زینتی در خانه

...

تحقیق در مورد گل رز

...

تحقیق در مورد گزارش کار عملی درس دامپروری 15 ص

...

تحقیق در مورد گرافیک محیطی 16 ص

...

تحقیق در مورد گاوها

...

تحقیق در مورد کیفیت

...

تحقیق در مورد کنفرانس اندیشه اسلامی 20 ص

...

تحقیق در مورد کمپرسورها 10 ص

...

تحقیق در مورد کمبود مس

...

تحقیق در مورد کشورهای عضو جنبش عدم تعهد

...

تحقیق در مورد کشتی 14 ص

...

تحقیق در مورد کاشی کاری و سفالگری

...

تحقیق در مورد کارخانه پنیر جلگه نیشابور 32 ص

...

تحقیق در مورد کارآیی بازار پول در ایران و بازار متشکل و غیرمتشکل پولی 10

...

تحقیق در مورد کار و کارگر در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی

...

تحقیق در مورد ژیمسناستیک 8 ص

...

تحقیق در مورد چگونه می توان میزان یادگیری اثر کاهش فشار هوا بر نقطه جوش آب

...

تحقیق در مورد چرا اندازه گیری می‌کنیم؟

...

تحقیق در مورد چاپگر 27 ص

...

تحقیق در مورد یولاف وحشی

...

تحقیق در مورد وظایف شیعه در زمان غیبت

...

تحقیق در مورد ولادت پرشکوه فاطمه

...

تحقیق در مورد وظایف شیعه در زمان غیبت 17 ص

...

تحقیق در مورد وضعیت سیاسی شهرهای ایران بعد از انقلاب 25 ص

...

تحقیق در مورد وصیتنامه دکتر علی شریعتی

...

تحقیق در مورد ورزش از چه زمان در میان مردم رواج یافت؟ 17ص

...

تحقیق در مورد وحدت اسلامی و پیامبر اکرم 8ص

...

تحقیق در مورد وحدت از دیدگاه امام خمینى 18 ص

...

تحقیق در مورد هنر و معماری اسلامی
تحقیق در مورد ماشینهای سنکرون
تحقیق در مورد کنوانسیون
تحقیق در مورد هیدرات گازی
تحقیق در مورد هنر و معماری اسلامی
تحقیق در مورد گیاهان
تحقیق در مورد گردش مواد سوختی
تحقیق در مورد گل گاو زبان 14 ص
تحقیق در مورد کیسه تنان
تحقیق در مورد قوانین حرکت نیوتن
تحقیق در مورد هیدرات گازی
تحقیق در مورد کارکردهای کلان روابط عمومی 173 ص
تحقیق در مورد گرافیک 50 ص
پاورپوینت در مورد اقتصاد خرد
پاورپوینت در مورد بازشناسی گفتار (Speech Recognition)
پاورپوینت در مورد بدهی های بلندمدت
پاورپوینت در مورد اهمیت کارآفرینی
پاورپوینت در مورد اقتصاد خرد
پاورپوینت در مورد اسیدها و خواص آنها
پاورپوینت در مورد اصول بازاریابی تلفنی 19 اسلاید
پاورپوینت در مورد استاندارد حسابداری (فعالیتهای ساخت املاک)
پاورپوینت در مورد PTSD
پاورپوینت در مورد ارزش و شاخص های آن
پاورپوینت در مورد آیین‌نامه ‌و مقررات‌ حفاظت‌ در ریخته‌گری‌، آهنگری و جوشکاری‌

کلمات کلیدی :بررسی انواع شیشه کار میروند شیشه های سیلیکای سودا سیلیکای سودا لایم شیشه های انواع شیشه های اپیکی کار میروند بررسی انواع دارای رکیبا رکیبا شیشه شکیل شده رکیبا میشود انواع ساخمان سیلیس دارای مولکولی اپیکی عناصر
  • mohamad kazemi
  • ۰
  • ۰

تحقیق در مورد بیست و پنج خاطره از امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه


قسمتی از متن .docx :

بیست و پنج خاطره از امام خمینی

نویسنده: رسول جعفریان

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای محمد حسین اشعری فرزند مرحوم آیت الله علی اصغر اشعری قمی - از همدرسان امام راحل - چهره ای آشنا بیشتر برای قمی هایی هستند که در طول سالها ی پس از انقلاب، شاهد خدمات ارزنده ایشان برای بهبود بخشیدن به اوضاع درمانی این شهر بوده اند. ایشان می گوید تاریخ تولدش در شناسنامه 30/12/1319 اما فی الواقع شهریور 1320است. پدر ایشان هم در سال 1320 ق 1282 ش به دنیا آمده است.پدر ایشان با امام خمینی هم دوره و هم درس بوده اند. به علاوه این دو رفیق بوده و به گفته آقای اشعری، پدرش همیشه از انضباط و لباس خوب امام به نیکی یاد می کرد. این دو در اراک جزو شاگردان مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری بودند و زمانی که حاج شیخ به قم آمد، این دو به همراه دیگر شاگردان حاج شیخ به قم آمدند.در دو هفته نخست ماه شعبان سال 1426 (شهریور 1384) که به عمره مشرف بودم، توفیق همراهی جمعی از اساتید و دوستان از جمله جناب آقای اشعری نصیب بنده شد. فرصت را مغتنم شمرده از ایشان که می دانستم مورد علاقه و اعتماد امام خمینی بود خواستم تا خاطراتش را از امام باز گوید. هدف آن بود تا بتوانم از لابلای این گفته ها با گوشه ای از سیره امام آشنا شوم و هدیه ای به دوستداران امام تقدیم کنم. ایشان نیز پذیرفت و البته نه به صورت منظم آنچه را از حضرتش به یاد داشت برایم بیان کرد. زمانی که بازگشتیم اسنادی را که در گوشه و کنار بود گردآوری کرده برای بنده آورد تا از آنها استفاده کنم. در میان آنها چند سند خوب وجود داشت که از آن جمله دو نامه از امام به پدر ایشان بود. به علاوه گواهی نامه های اجتهاد پدر از زبان مراجع وقت و نیز تصدیق مدرسی پدرشان هم بود که آنها را هم تصویر گرفته در پایان این نوشتار خواهم آورد.

1 . سالی که امام از ترکیه به عراق رفتند، یکی دو ماه بعد من به عتبات مقدسه رفتم. از طریق غیر معمول و از سمت خرمشهر رفتم. دو ماهی که ماندم، تصمیم گرفتم معمم بشوم. مرحوم میرزا احمد انصاری هم آنجا بود. از من پرسید: شنیدم معمم بشوی؟ من حجره داشتم که جای برگزاری مجلس عمامه گزاری نبود. ایشان گفت: من دلم می خواهد مجلس را در خانه ما بگذاری. منزل خوبی داشت. این انصاری ها معتقد هستند که اشعری هستند. آقای انصاری به پدرم هم ارادت داشت و آن زمان پدرم هم زنده بود. از من پرسید: چه کسی را برای عمامه گذاری دعوت می کنی. ایشان خودش از مریدان آقای خویی و آقای روحانی بود. ما هم با خاندان روحانی نسبت داریم. آیت الله سید مهدی روحانی با مادرم پسر دایی و دختر عمه بودند. من گفتم که آیت الله حکیم با پدرم خیلی آشناست و هر بار که خدمت ایشان می رسم حتی از کوچکترین بچه های ما را سراغ می گیرد. برادرم را هم حتی ایشان معمم کرد. اما من روی آشنایی آقای خمینی با پدرم و سوابق او با پدرم ایشان را دعوت می کنم. ایشان به من گفت: شما ایشان را دعوت نکن. چون آقای خمینی در هیچ مجلسی تاکنون شرکت نکرده است. به علاوه آقای خمینی بازدید همه را پس داده الا من. (ایشان چون روی آقای سید محمد روحانی حساس بود) و بسا خانه من نیاید. من گفتم: من به ایشان می گویم، اگر آمد چه بهتر، اگر نیامد به فکر کسی دیگری می افتم. من رفتم خدمت آقای خمینی و گفتم می خواهم معمم شوم. ایشان تبسمی کرد و فرمود: دیر شده است. من به شوخی گفتم: پس نشوم؟ گفتند: نه. بعد من گفتم که می خواهم شما در مجلس بنده بیایید. ایشان مکثی کرد و گفت: می آیم. بعد پرسید: مجلس شما کجاست؟ گفتم: منزل آقای انصاری! مدت مدیدی تأمل کرد. و باز هم گفت: می آیم. گفتم من بیایم دنبال شما؟ ایشان فرمود: نه با مصطفی می آیم. ما رفتیم منزل آقای انصاری. مجلس مفصلی چیده بود با میوه و شیرینی و همه را هم با هزینه خودش ترتیب داده بود. دوستان زیادی آمدند. آقای خمینی و آقا مصطفی هم آمدند. حدود یک ساعت نشست که واقعا طولانی بود. زمانی که آقای قرحی سینی عمامه را جلوی ایشان گذاشت، ایشان یک سخنرانی مختصری هم فرمود. ایشان فرمود: من چهل و شش سال است با پدر ایشان مربوط بودم و در خلال این 46 سال، مدتی پیش پدر بزرگ پدر ایشان یعنی مرحوم ملامحمد طاهر قمی درس می خواندیم. و مدت زیادی هم همدرس و هم بحث بودیم. بعد هم شروع به تعریف از خاندان ما کردند. بعد عمامه را گذاشتند و دعا کردند. بعد آقای خمینی رفت و حاج آقای مصطفی ماند. ایشان به شوخی گفت: آمبولانس را خبر کن. تا پدرم بود نمی توانستم چیزی بخورم. اما حالا می خورم.این صحبت امام رابطه دوستی پدرم را با آقای خمینی نشان می دهد.

2 . چندین سفر من با آقای مومن و اخوی آقای آل طه و مرحوم یثربی ماه رمضان ها به عراق می رفتم. خدمت آقای خمینی که می رسیدم، ایشان معمولا اگر چیزی می خواست به این افراد بدهد از طریق من می داد و به من دو برابر اینها می داد. این در حالی بود که معروف بود ایشان خیلی کم پول می داد. من خودم زیاد نجف رفتم اما زیاد نماندم.

یکسال با خانم و دو پسر و یک دختر مشرف شدم عراق که شب 27 رجب با هواپیما به بغداد رسیدم. ماشین مستقیم گرفتم که شب را در نجف باشم. جا پیدا نشد و شیخی در نیمه های شب به ما رسید و تعارف کرد که به منزلش رفتم. صبح من به حرم مشرف شدم و گفتم بعد از زیارت، خدمت آقای خمینی می روم و بعد می آیم جایی را پیدا کنم. اول صبح رفتم. آقای شیخ حسن صانعی گفت: این چه وقت آمدن است؟ گفتم شما به ایشان بگویید فلانی است. رفتم خدمت ایشان. یادم هست آن روز ایشان ضمن صحبتش فرمود: مردک (یعنی شاه) امروز – عید مبعث - جلوس نکرده نمی دانم مریض است یا تمارض کرده است. این صبح زود بود. مدتی نشستم و برگشتم. آقای برقعی که بعدها نماینده آقای خمینی در امارات بود، گفت: من زن و بچه ام نیستند، بیایید برویم آنجا. خانواده را آوردم و رفتم خریدی بکنم. وقتی برگشتم، خانم گفت: یک آقا شیخی را در کوچه را ندیدی. گفتم: نه. گفت: شیخی آمد و پاکتی آورد. این شیخ آقای فرقانی بود که از اطرافیان امام بود. من وقتی پاکت را باز کردم پول زیادی درون آن بود که قسمتی ایرانی و قسمتی عربی بود. این پول تا روز آخر که من نجف بودم هزینه کامل من شد، بدون کم و زیاد. و این واقعا برای من شگفت بود که هیچ چیزی کم یا زیاد نیامد.

3 . بعد از چند ماه از معمم شدن تصمیم گرفتم به ایران برگردم. یک روز در مدرسه آقای بروجردی مشغول خوردن ناهار بودم. یک مرتبه آقای شیخ حسن صانعی آمد که آقا گفتند: به فلانی بگویید بیاید کارش دارم. ناهار را خوردم و رفتم خدمت ایشان. آقای شیخ حسن صانعی آمد، داخل اتاق. من که نشستم، آقای خمینی سرش را بلند کرده به شیخ حسن فرمودند: با شما کاری ندارم. بعد به من گفتند: من از زمانی که به عراق آمدم، مدارک و اماناتی دارم که می خواهم به ایران بفرستم. دلم می خواهد شما اینها را به ایران ببری. چون شخص مطمئنی را پیدا نکردم. شما می پذیری؟ گفتم: از جان و دل. ایشان به من گفتند: اوضاع گمرک خراب است، برای شما ناراحتی ایجاد نمی شود که ببری. ترسی نداری؟ گفتم: می برم و ترسی ندارم. مدارک را دادند و فرمودند که هر کدام را به دست همان شخصی که می گویم بده. به منزل آمدم. ساعتی نننشسته بودم، دیدم آقای شیخ حسن صانعی آمد و گفتند که آقا می فرمایند بیایید. خدمت آقا رفتم. ایشان گفتند: من فکر کردم اوضاع خراب است و وضع گمرک هم خراب است و اینها هم مدارک سنگینی است. دلم نمی خواهد شما به دردسر بیفیتید. من اصرار کردم که دلم می خواهد انجام دهم. دوبار ساعت چهار بعد از ظهر بود که شیخ حسن آمد و گفت آقای شما را خواسته اند. ایشان باز فرمودند که من برای شما ناراحت هستم. نمی خواهم برای شما ناراحتی پیدا شود. اصرار کردند، اما من قبول نکردم و گفتم من خواهم برد. این دلسوزی امام برای یک فرد بود که مبادا گرفتار دردسری بشود که البته من آوردم و مشکلی هم پیش نیامد. یکی از آن نامه های مربوط به آقای لواسانی بود. وقتی پاکت را دادم، ایشان هم با پدرم خیلی مأنوس بود و احترام گذاشتم. خواستم بروم ایشان اجازه نداد و گفت صبر کن تا من بخوانم. نامه را باز کرد و گفت: وظیفه من سنگین شد. گفتم: چی؟ گفت: ایشان نوشته اند که این جوان تازه ازدواج کرده و نیاز به خانه و هزینه زندگی دارد و هرچه می خواهد در اختیارش بگذارید. از من پرسید چه می خواهید؟ گفتم هیچ و آمدم.#

4 . در خلال این سفرهایی که به عراق می رفتم، رفتار و آمد زیادی با ایشان داشتم. در یک سفری که باز من در مدرسه آقای بروجردی اقامت داشتم، آقای صانعی را دنبال من فرستادند. رفتم خدمت ایشان. پرسیدند: می خواهی بروی ایران؟ گفتم: آری. فرمودند: چرا بدون خداحافظی؟ گفتم: خداحافظی معنای دیگری هم دارد. ایشان فرمودند: برای شما نه.

5 . یک بار از عراق قصد سفر حج داشتم. رفتم خدمت ایشان. آقای محتشمی درب در اتاق ایستاده بود. پرسید: مکه می روی. گفتم: آری. گفت: این ساک را ببر و به فلانی بده. من قبول نکردم. ایشان گفت: چطور شما اسم خودتان را انقلابی می گذارید و کاری نمی کنید. گفتم: من اسمم را انقلابی نمی گذارم و این کار را نمی کنم. اکنون هم برویم نزد آقای خمینی. رفتیم خدمت آقا. مطلب را گفتم که ایشان یک ساک که من نمی دانم داخلش چیست می خواهد به من بدهد ببرم. ایشان به وی گفتند اصرار نکن و به من هم فرمودند هرطور صلاح می دانید عمل کنید. این همان ساکی بود که به حجت الاسلام ناصری دادند برد و چهار سال آنجا در سعودی در زندان ماند.

6 . در یکی از این سفرها که قصد آمدن ایران داشتم. آقای دعایی که در مدرسه سید بود و وضع مالی بسیار بدی هم داشت. موقعی که خواستم به ایران بیایم یک مفاتیح به من داد و گفت یک خانمی در شمیران این مفاتیح را جا گذاشته ببر به او بده. آن لحظه شک نکردم. وسط راه با آقای مومن بودم. داستان را به ایشان گفتم. و توضیح دادم که این مفاتیح نیست، چیز دیگری است. ایشان شروع کرد به من دلداری بدهد. برادرم هم بود. ما به گمرک رسیدیم. همه اثاث را زمین گذاشتند و چون کتاب زیاد داشتیم، مأمور گمرک گفتند باید به کرمانشاه بروید، کسی از سازمان امنیت بیاید که این کتابها را تشخیص دهد. همه کتابهای را روی میز چیدند. کتابهای همه را رد کردند. از من ماند. روی کتابهای من همان مفاتیح بود. مأمور خواست این کتاب را ببیند یک نفر وارد گمرک شد که وضع به هم خورد و رفتند با او دست دادن و پذیرایی. از آن طرف ماشین هم در حال حرکت بود. یک حمال، دسته کتابهای من را جلوی مأمور گذاشت که آقا ماشین منتظر است اینها را ببینید مردم بروند. او کنار زد و گفت: اینها را دیدم. دوباره حمال تکرار کرد و تأکید کرد که اینها را ندیدید. او دوباره کنار زد و گفت اینها را دیدم. حتی برای بار سوم، آن مرد تکرار کرد. این بار این مأمور سازمان امنیت عصبانی شد و با دست به کتابها زد که همه پرت شد و گفت چند بار به تو بگویم، اینها دیدم. من هم یک چادر شب پهن کردم و به سرعت همه را جمع کرده داخل آن ریختم. ماشین راه افتاد و دو سه ساعت به اذان صبح رسیدیم تهران. من که ترسیده بودم یک ماشین دربست گرفتم و با دوستان رفتیم قم. مستقیم رفتم خانه. اثاث را آورده مفاتیح را بیرون آوردم و با چاقو جلد مفاتیح را پاره کردم. دو طرف آن کتابچه بود. یک طرف جزوه ای شصت صفحه ای بود به خط تیمور بختیار با عنوان روش انقلاب ایران. یک طرف دیگرش هم صفحات متعددی بود که بچه های انقلابی نجف در باره ایران نوشته بودند. اگر این مفاتیح به دست کسی می افتاد پیدا بود که من به چه دردسر بزرگی می افتادم.#

کتاب را بستم. آقای دعایی گفته بود که کتاب را به محمد منتظری بدهم تا مثلا به آن زن برساند. همان اذان صبح کتاب را به مادرم دادم که ببر و به ایشان بسپر که برد. بعدها این داستان را به آقای خمینی گفتم و ایشان از کاری که آقای دعایی کرده بود، خیلی ناراحت شد.

7 . آقای خمینی در نجف بود. شبها بعد از نماز مغرب و عشا در بیرونی می نشستند. وقت جلوس که تمام می شد سر ساعت بر می خواستند و عازم حرم می شدند. تنها آقای فرقانی با ایشان می رفت که کارش گرفتن یک جایی برای امام در حرم بود. یک شب من آنجا بودم. همان وقت که امام برخاست من هم بلند شدم بروم مدرسه. مسیر یکی بود. اواسط راه متوجه شد که کسی پشت سر ایشان می آید. برگشتند. مرا دیدند و فرمودند: کاری با من دارید. گفتم: نه من به حجره می روم. فرمودند: یا شما برو آن طرف خیابان من این طرف یا به عکس. عرض کردم: من به شما کاری ندارم. مسیر ما یکی است. ایشان فرمودند: من نمی خواهم کسی دنبال من بیاید. من می روم آن طرف خیابان. من عرض کردم: نه آقا من می روم و رفتم و ایشان مسیرش را ادامه داد.

8 . امام ایام زیارتی می آمدند کربلا که منزلی هم در اختیارشان گذاشته بودند. یک شب من آنجا رفتم، ایشان را ببینم. کسی منزل نبود جز ایشان. وقتی وارد شدم آقا موسی اصفهانی کنار ایشان نشسته بود. آقا موسی صحبت می کرد و متکلم وحده بود و امام ساکت بود و حتی یک کلام با ایشان حرف نزد. من دیدم طول کشید برخاستم بروم. ایشان با دست و زبان اشاره کردند که بنشینید. من نشستم. قریب به یک ساعت آقا موسی حرف می زد و امام هم یک کلام جواب ایشان را نداد. صحبت موسی که تمام شد رفت. من تنها ماندم. بعد که ایشان رفت، خواستم خداحافظی کنم. گفتند: بروید، کاری ندارم بروید. گفتم: پس چرا فرمودید بنشینم. ایشان فرمودند: چون آقا موسی بود، نمی خواستم تنها باشم.

9 . هر وقت نجف بودم، به درس امام می رفتم. مستشکل در درس ایشان زیاد بود. اما معمولا وقتی حاج آقا مصطفی اشکال می کرد، ایشان با دقت گوش می داد و جواب می داد. برخی دیگر که اشکال می کردند امام با دست اشاره می کردند که نه نه. مثل این که حالا زود است. یکبار دکتر صادقی اشکال کرد. امام جواب نداد.









سایر محصولات :
تحقیق در مورد بیماری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحاتدسته بندی...

تحقیق در مورد بیست و پنج خاطره از امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحاتدسته...

تحقیق در مورد بیماری پوسیدگی طوقه برنج

لینک دانلود و خرید...

تحقیق در مورد بیماری موزائیک سیب 6 ص

لینک دانلود و...

تحقیق در مورد بودجه

...

تحقیق در مورد بوت کردن کامپیوتر 7ص

...

تحقیق در مورد بهداشت

...

تحقیق در مورد بهار و معاد

...

تحقیق در مورد بهبود سازمان و مدیریت دانش

...

تحقیق در مورد به دلیل تمرکز حرارتی بالا

...

تحقیق در مورد به نام خدا

...

تحقیق در مورد بلوغ

...

تحقیق در مورد بلایای طبیعی و دین

...

تحقیق در مورد بعثت پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم 14 ص

...

تحقیق در مورد بسیج مدرسه عشق است

...

تحقیق در مورد بسته بندی و نقش آن در بازاریابی و فروش 4ص

...

تحقیق در مورد برهان فطرت

...

تحقیق در مورد برنامه های واکسیناسیون گاوهای شیری و گوشتی

...

تحقیق در مورد برنامه ریزی استراتژیک و مدل برایسون

...

تحقیق در مورد برنامه ریزی استراتژیک و مدل برایسون 6ص

...

تحقیق در مورد بررسی عوامل انسانی در محیط های کاری

...

تحقیق در مورد برنامه ریزی آموزشی در شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی 12 ص

...

تحقیق در مورد بررسی نظریه اصالت روان

...

تحقیق در مورد بررسی منابع آب زیر زمینی و دلایل کاهش آن در سال های اخیر

...

تحقیق در مورد بررسی نظریه اصالت روان 8 ص

...

تحقیق در مورد بررسی عملکرد سیاست

...

تحقیق در مورد بررسی علل افت تحصیلی

...

تحقیق در مورد بررسی آرای دکتر حسین نصر در باب علوم اسلامی 25 ص

...

تحقیق در مورد بررسی اقدامات سیاسی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران 11 ص

...

تحقیق در مورد بررسی آثار و علائم رویداد ENSO در ایران

...

تحقیق در مورد برخى توصیه هاى بهداشتى در دوران باردارى

...

تحقیق در مورد بر یکی از عناصر خاک

...

تحقیق در مورد برابری یا نابرابری از مزایای اجتماعی 10 ص

...

تحقیق در مورد بر یکی از عناصر خاک 8 ص

...

تحقیق در مورد بخش دوم اسلام در میانمار

...

تحقیق در مورد بتن سقف مگر

...

تحقیق در مورد باکتریها گروهی از موجودات تک یاخته

...

تحقیق در مورد بافت شناسی استخوان

...

تحقیق در مورد بافت دان و عملکرد مرغ گوشتی

...

تحقیق در مورد بافت اسکلرانشیم

...

پاورپوینت مطالعات مورد – شاهدی
پاورپوینت مدیریت اخلاق
پاورپوینت مرگ مغزی
پاورپوینت مراجع درس روشنائی و تأسیسات الکتریکی
پاورپوینت مرجع شناسی و روش تحقیق (رشته زبان و ادبیات فارسی)
پاورپوینت مدیریت تماس
پاورپوینت مدیریت اخلاق
پاورپوینت مرگ مغزی
پاورپوینت لیستریا نجفی
پاورپوینت مرجع شناسی و روش تحقیق (رشته زبان و ادبیات فارسی)
پاورپوینت تغذیه گیاهان زراعی
پاورپوینت مرجع شناسی و روش تحقیق (رشته زبان و ادبیات فارسی)

کلمات کلیدی :خدم آقای خمینی شما کاری ندارم خدم ایشان آقای مدرسه آقای بروجردی منزل آقای انصاری آقای خمینی رفم خدم شیخ حسن خدم ایشان پدر ایشان آقا موسی برای شما ایشان خمینی فرمودند اینها خواهم مفایح خواسم انصاری
  • mohamad kazemi